ماد ها

مادها:
مادها شاخهای از آریاها هستند که در شمال غرب ایران ساکن شدند و حکومت ماد را تشکیل دادند.
مادها از اقوام مهاجر هندواروپایی بودند که از اوایل هزاره اول پیش از میلاد، همراه با پارسها، از دو مسیر قفقاز و ماوراءالنهر به فلات ایران سرازیر شدند و بعد از نفوذ تدریجی، بهمدت چند سده بر سراسر کوههای زاگرس تسلط یافتند. پیش از آن، مادها با اقوام دیگری چون عیلام در شوش و بینالنهرین در شمال بابل، با آشور و دولت اورارتو در شمال شرقی ایران روبهرو بودند. بدین جهت مدت چهار سده طول کشید تا آریایی ها توانستند بر این اقوام مسلط شوند و نخستین شاهنشاهی در ایران و جهان را تشکیل دهند.
توضیحات:
چگونگی تشکیل دولت ماد در هالهای از ابهام قرار دارد و تا کشف اسناد بیشتر باید صبر کرد تا تاریخ این دوره بیشتر توسط باستانشناسان هویدا شود. جغرافیای دولت ماد را میتوان در قسمت شمال غربی فلات ایران جستوجو کرد. پایتخت دولت ماد، همدان امروزی یا هگمتانه بود. دولت ماد از شمال با اورارتو، از جنوب با عیلام و از غرب با دولتهای بینالنهرین محدود میشد. به نظر میرسد نخستین کسی که پس از غلبه نهایی مادها بر سکاها درصدد اتحاد قبایل ماد برآمد، دیاکو بود. کتزیاس این زمان را با انقراض دولت آشور برابر میداند. هرودوت بنیانگذار دولت ماد را دیاکو میداند. بنابر روایات هرودوت، او نخست بهعنوان داور مورد رجوع عموم مردم بود و سرانجام از سوی عامه بهعنوان حکمران برگزیده شد تا در میان آنها مجری عدالت و نظم باشد.
دوره حکومت ماد، یک دوره ۱۳۰ ساله بوده است. در این دوره چهار پادشاه بر تخت پادشاهی ماد نشستند. دوره هر یک از این پادشاهان، با حوادثی گذشت. دیاکو بهعنوان موسس سلسله ماد، دولت تازه تاسیس ماد را در خطر خاصی قرار نداد. فرورتیش بهعنوان جانشین او تلاش کرد با سکاها وارد اتحاد شود؛ اما سکاها از طریق حیله، او را به قتل رساندند.
شاید مهمترین پادشاه دولت ماد، پادشاه سوم آن، هوخشتره بود. در دوره او دولت ماد از لحاظ سیاسی و اقتصادی رشد کرد. دوره شاه پایانی حکومت ماد نیز دوره تضعیف مادها بود که زمینه تسلط کوروش هخامنشی بر ماد را فراهم کرد.
فرورتیش:
جانشین دیاکو، فرورتیش بود. از او در کتیبههای آشور با نام خشثریته نام بردهاند. او در آغاز حاکم یک شهر بود؛ احتمالا هم بهعنوان داور و هم بهعنوان فرمانده جنگی مورد توجه مردم بود و کمی بعد به ریاست اتحادیهای از اقوام ماد منصوب شد و به همین جهت توانست مخالفان آشور را با خود همراه و متحد کند.طبق گزارش هرودوت، او پس از اتحاد با گروهی از سکاها و جلب حمایت سران قوم پارس به تدارک سپاهی منظم پرداخت و به قلمرو آشور حمله کرد؛ اما در اثر بیتجربگی و اختلاف با قبائل سکایی در این جنگ کشته شد. بعد از آن، سکاها برای مدتی نسبتا طولانی در نواحی غربی ایران تاختند و از هیچ غارتی فروگذار نکردند.
هوخشتره یا کیاکزار:
سرانجام یکی از فرماندهان ماد به نام کیاکسار زمام امور را به دست گرفت. او را با نام هوخشتره نیز خواندهاند. هرودوت او را پسر فرورتیش میداند و روایت میکند که او توانست با یک خدعه به غائله سکاها پایان دهد. در گزارش هرودوت آمده است که کیاکزار مادوئیس، فرمانروای سکاها را بههمراه عدهای از سران قوم به مهمانی دعوت کرد و همه را به قتل رساند. بعد از آن، باقیمانده سکاها به خدمت ماد درآمدند.
بعد از هوخشتره، پسرش آستیاگ که به آژیدهاک نیز شهرت داشت به حکومت رسید. او از سال ۵۸۵ تا ۵۵۰ پیش از میلاد بهمدت ۳۵ سال حکومت کرد. او برخلاف پدرش، به عشرت و آرامش روی آورد. دولت ماد در دوران او به ثروت و نعمت رسید. به این سبب، آستیاگ به تقلید از دربار آشور به بنای کاخها و شکارگاهها و باغهای متعدد پرداخت. با این همه، مورخان او را فردی مغرور، بیرحم و جاهطلب معرفی کرده و صفاتی ناپسند را به او نسبت دادهاند. به نظر میرسد فشارهای او و درباریان ماد بر مردم بهتدریج موجب افزایش ثروت و فساد اخلاقی در دربار و فقر و تنگدستی عمومی شد و زمینههای لازم برای سقوط فرمانروایی ماد را فراهم کرد.
ارتش و نیروی نظامی:
مادها در زمان فرورتیش، وسایل و فن محاصره کردن قلعهها را در اختیار داشتند و دارای منصب مهندسی نظامی شدند. آنها همچنین در زمان فرمانروایی سکاها با فنون و تاکتیک و استراتژی نظامی آنها آشنا شده بودند و هنر تیراندازی با کمان را هم از آنها یادگرفتند. بدین ترتیب ساختار ارتش ماد به هیچ وجه از ارتش آشور عقب نبود و به علاوه روحیهٔ جنگی آنها به مراتب از آشوریها بهتر بود.[۵۶][۸۸] هووخشتره هنگامی به قدرت رسید که کشور در وضعیت نامناسبی قرار داشت و از هر سو در محاصرهٔ قبایل بربر کوچنشین قرار داشت، به همین خاطر ابتدا به ساماندهی مجدد ارتش ماد پرداخت.[۵۶] هرودوت در این زمینه مینویسد «او برای اولین بار مردمان آسیایی تابع خود را به قسمتهای نظامی تقسیم کرد و نخستین بار مقررات جنگی برقرار کرد که هر نیزهدار و کماندار و سوار جدا باشد. پیش از آن بدون تفاوت و با هم درآمیخته بودند.» پیش از هووخشتره سپاهیان ماد به صورت افواج نامنظم قبیلهای بودند که در آن افراد با استفاده از استعداد نظامی خود و سلاحهای گوناگونی که در دست داشتند در جنگها شرکت میکردند. هووخشتره ارتش ماد را به یگانهای راهبردی و تاکتیکی تقسیم کرد و لشکریان را از روی نوع سلاح سازمان داد. تقسیمات جدید نه بر مبنای روابط قبیلهای افراد بلکه بر اساس نیاز نظامی دولت بود. بدین ترتیب هووخشتره توانست اولین ارتش منظم را در تاریخ ماد ایجاد کند.[۵۶][۸۹]
هووخشتره با تکیه بر این ارتش توانست بر سکاها غلبه کند و به نظر میرسد توانست بخش بزرگی از سرزمینهایی را که پیشتر متعلق به سکاها بود، به دست بگیرد. با این پیروزی مادها از وابستگی به سکاها رهایی یافتند و تبدیل به یکی از مهمترین قطبهای سیاسی شرق باستان شدند. پس از آن بخشی از سکاها نیز به ارتش ماد پیوستند.[۹۰] همچنین بیشتر فتوحاتی را که هرودوت به فرورتیش نسب دادهاست، باید به نخستین سالهای حکومت هووخشتره و پس از بیرون راندن سکاها (۶۲۵ تا ۶۱۵ پ. م) مربوط دانست از آن جمله امر انقیاد قبایل مجاور همچون پارسها و فتح ایالتهای مختلف مرکز و مشرق ایران.[۸۹]
فرهنگ:
برای بررسی آثار مادها باید به سه سرزمین توجه کنیم: نزدیک جادهٔ قدیم خراسان که در عصر آهن از آن برای تجارت بین شرق و غرب بهخوبی استفاده میشد، بین کرمانشاه و همدان امروزی، پایتخت ماد باستان؛ احتمالاً بخش اعظمی از شمال فلات مرکزی ایران نیز از آغاز به مادها تعلق داشت یا در طول حکومت آنها به سرزمینهای مادی تبدیل شد. این امر میتواند آثاری که از کاوشهای گودینتپه در درهٔ کنگاور، نوشیجان در نزدیکی ملایر و شاید سیلک در نزدیکی کاشان و باباجان در شمال لرستان بهدست آمدهاند را شامل شود.[۶۶]
با این حال، هنر مادی موضوعی است که در حد حدس و گمان باقی مانده و حتی برخی از پژوهشگران وجود آن را رد میکنند.[۶۷] ظاهراً این وضعیت تا زمانی که کاخهای شاهانه در هگمتانه مورد کاوش و مطالعه قرار نگیرند، تغییری نخواهد کرد. اسکار وایت موسکارلا توجه کرده که «هیچ نمونهای از هنر و آثار مکشوفهٔ مادی در کاوشهای باستانشناسی شناخته نشدهاست».[۶۸] با این وجود، دیگر پژوهشگران عقیده دارند محوطههایی مانند تپه نوشیجان و گودینتپه که در محدودهٔ تاریخی مادها قرار دارند و از نظر زمانی نیز به سدهٔ هشتم و هفتم پ.م. برمیگردند، مادی هستند.[۶۶] انتساب باباجان ۳ به مادها نامشخص است.[۶۸]
اگرچه تپه نوشیجان شهری مرکزی نبود، اما به گفتهٔ دیوید استروناخ، این شهر به پُلی مهم میان زنجیرهٔ شواهد و اسناد در مورد ترکیب و توسعهٔ معماری ماد و همچنین ترکیبی از فرهنگ مادی با فرهنگ دیگر تمدنهای باستانی شرق تبدیل شد. در معماری تپه نوشیجان و گودینتپه میتوان تأثیر و اقتباس مستقیم، هم در جزئیات و هم در شکل کلی معماری و طراحی بنا را از هنر آشوری و اورارتویی ردیابی کرد. برای نمونه، طرح دژها شبیه به نمونهٔ آشوری هستند و شیوههای احداث بنا مانند تونلهای صخرهای، استفاده از پنجرههای کور و مخازن آب نیز اورارتویی است. پیش از این، وجود تالار ستوندار در معماری شمال غرب ایران و اورارتو تأیید شدهبود اما در تپه نوشیجان و گودینتپه، اتاقهای کوچکتر مجاور سالن وجود ندارند.[۱۸]
جامعه و اقتصاد:
در حال حاضر، هیچ اطلاعات مستقیمی از نهادهای اجتماعی و سازمانهای اقتصادی جامعهٔ ماد در دست نداریم. هرودوت اشاره میکند که مادها ۶ قبیله بودند که از میان آنها فقط آریزانتاییها، بهمعنای «دارای اصل و نسب آریایی» دارای ریشهشناسی آشکار ایرانی است، اما در مورد دیگر قبایل تقریباً هیچ اطلاعاتی در دست نداریم. ظاهراً، برخی از عناصر سیستم مدیریتی و اداری مادها که از آشوریها آموخته بودند، تا پس از سقوط آشور نیز در استانهای مادی ادامه داشت و مادها به تدریج این سیستم اداری را همچون نهادهای سنتی خودشان تصور میکردند.[۱۸] یانوش هارماتا کوشید تا منشأ سیستم اداری مادها را ردیابی کند و در این کار، مبنای استدلالهای خود را عمدتاً بر روی دادههای زبانشناسی قرار داد. وی به این نتیجه رسید که مادها دارای «سازمان اداری بسیار توسعهیافتهای بودند که پس از آنها نیز این سیستم توسط هخامنشیان مورد استفاده و اقتباس قرار گرفت.»[۷۵] در هر صورت، جایگاه ساتراپ که هخامنشیان از آن استفاده میکردند، حتی پیش از ظهور دولت ماد نیز برای تعیین رؤسای مستقل وجود داشتهاست.
آثار ارزشمند باستانشناختی بهدستآمده از تپه نوشیجان، گودینتپه و دیگر محوطههای باستانی و همچنین سنگنگارههای آشوری، نشان میدهند که در نیمهٔ نخست هزارهٔ یکم پ.م. سکونتگاههای شهری در مناطق مختلفی از ماد وجود داشتهاند که مراکز تولید صنایع دستی و اقتصاد دامداری و کشاورزی اندکی را تشکیل میدادند. با قضاوت بر اساس منابع آشوری، شغل اول و اصلی مردم مناطق ماد، پرورش اسب و تولید صنایع دستی بود. آشوریها از مناطق مادی، اسب، گاو، گوسفند، شتر باختری، سنگ لاجورد، برنز، طلا، نقره و دیگر فلزات و همچنین پارچههای پشمی و کتانی را به عنوان باج و خراج دریافت میکردند.[۱۸]